پیش از پاسخ به این سؤال که مهندسی ارزش چیست ؟ لازم است تا مفهوم " ارزش " را دریابیم و با نظر به اینکه در ارتباط با کارکرد، تعریف می شود لذا مفهوم کارکرد نیز بسیار ضروری است : 

  • V : شاخص ارزش 
  • F : ارزش کارکردهای مورد نیاز 
  • C : هزینۀ کل (پرداخت واقعی) 
  • V=F/C : شاخص ارزش ، یک عدد بدون بعد است . 

معمولاً وقتی شاخص ارزش بزرگتر از یک باشد . نشان دهنده ارزش خوبی است و شاخص کوچکتر از یک وظیفه یا خدمتی را نشان می دهد که نیازمند توجه و بهبود می باشد 

کارکرد : آن چیزی است که از یک محصول یا خدمت انتظار داریم که به دو دسته تقسیم می شود: 

الف : کارکردهای اساسی (پایه) : آن چیزی است که می بایست انجام شود تا نیاز مصرف کننده (کارفرما) را ارضا کند . 

ب : کارکرد فرعی : کارکردهایی که باعث جذب کارفرما یا مشتری به محصول می شوند ولی در ردیف کارکردهای اصلی قرار نمی گیرند . این دسته کارکردها فراتر از کارکردهای اساسی می باشد و از آنها پشتیبانی می کنند ، به عنوان مثال راحتی ، قابلیت اطمینان و جذابیت (زیبایی) از آن جمله هستند . 

هدف مهندسی ارزش در درجۀ اول تعیین کارکردهای مورد نیاز یک محصول یا خدمت است و در مرحلۀ دوم تعیین اینکه چه چیزی می تواند آن کارکرد را به بهترین نحو انجام دهد . 

لارنس دی مایلز در این مورد چنین می گوید : " تحلیل ارزش یک روش خلاق و سازمان یافته است که هدفش شناسایی هزینه های غیر ضروری است . هزینه هایی که نه کیفیت محصول را افزایش می دهند نه به  چشم می آیند و نه مورد علاقه مشتری یاکارفرما هستند." 

* مهندسی ارزش یک تکنیک بسیار کارآمد و حائز اهمیت برای مصرف بهینه بودجه تخصیص یافته است . این روش در واقع تکنیکی برای بالا بردن ارزش یک پروژه ارضای نیاز کارفرما یامشتری با حداقل هزینه و نیز اجرای پروژه در کوتاهترین زمان ممکن و با کیفیت مورد نظر است.

در اینجا این سؤال مطرح می شود که هدف اصلی چیست ؟ جواب : بهینه سازی ارزش یک پروژه در مرحله طراحی از طریق راهکارهای عملی و انتخاب بهترین راه حل برای رسیدن به اهداف پروژه با حداقل هزینه در طول عمر پروژه است . 

بهترین زمان برای شروع مهندسی ارزش چه موقع است ؟ بهترین زمان شروع مهندسی ارزش در یک پروژه تقریباً زمانی است که 35-25 درصد طراحی انجام شده باشد . در این زمان سیستم های اصلی انتخاب و تعریف شده اند و روی میز کار قرار دارند . 

** نکات کلیدی جهت تمایز برنامه کاری مهندسی ارزش از دیگر روش ها برای حل مسائل عادی مهندسی 

الف : تجزیه و تحلیل عملکرد 

ب : تلاشی خلاق برای به وجود آوردن طرح های جایگزین بیشتر 

ج : تنزیل ندادن عملیات اجرایی مورد تقاضا 

د : اختصاص هزینه ها برای اجرای هر کدام از عملکردها 

از قابلیت های مهم مهندسی ارزش تجمع فعالیت ها و روشها به صورت منسجم و هماهنگ به همراه بهترین روش بکارگیری می باشد که این موضوع از طریق برنامه کاری کنترل می شود و آن چیزی که مهندسی ارزش را بسیار ثمربخش می سازد استفاده از روش های نوآورانه و خلاق در زمان های مناسب است . 

آیا مهندسی ارزش صرفاً یک مهندسی خوب است ؟

مهندسی ارزش صرفاً یک مهندسی خوب و یا یک برنامه پیشنهادی یا برنامه کاری تکراری و روزمره نیست بلکه یک رویکرد مستقل و با هدف برای برخورد با پروژه هاست . 

از این روست که باید توجه داشت که انجام مطالعات مهندسی ارزش خود نیز دارای صرف هزینه می باشد که می بایست به نسبت صرفه جویی که در هزینه ها به وجود می آورد قابل توجیه باشد . 

در اکثر موارد نشان داده شده است که هزینه های اجرایی مهندسی ارزش کمتر از 10 درصد کل هزینه های صرفه جویی ناشی از به کارگیری نتایج حاصل از مهندسی ارزش می باشد . 

در فرهنگ مدیریت آمده است : " مهندسی ارزش ، فنی برای تعیین فعالیتهای تولید یک محصول ، ارزش گذاری برای آن فعالیتها و سرانجام تعیین فعالیتهایی است که کمترین هزینه را متحمل شود . 

باید به این نکته اشاره کرد که تأکید مهندسی ارزش فقط بر روی کاهش هزینه نیست بنابراین نمی بایست مهندسی ارزش را با روش های مدرن یا سنتی کاهش هزینه ، اشتباه گرفت ، زیرا این راه ، روش بسیار جامعی است که بر پایه تحلیل وظیفه بنا شده است و به دنبال بهبود در ارزش ، بدون قربانی کردن کیفیت یا اعتبار یا طول عمر محصول است .

فرآیند مهندسی ارزش به پنج فاز تقسیم می شود و هر فاز دارای چند مرحله است

الف : فاز مبدأ : شامل سازمان دهی ، انتخاب پروژه ، تعیین تیم مهندسی ارزش ، تعریف مأموریت تحقیق ، تعریف و مستند سازی محصول 

ب : فاز اطلاعات : تحلیل کیفی ارزش (تحلیل کارکرد) 

تحلیل کارکرد (وظیفه) عبارتست از تکنیک های ساختاری و تعریفی که معنای روشنی از کارکرد را بیان می کند . در این مرحله محصول وکلیه اجزایش برای تعیین اهدافشان مورد مطالعه قرار می گیرند . 

قوانین تشریح کارکردها به صورت زیر می باشد : 

  1. باید تعیین کننده انتظار کارفرما و یا مشتری از محصول باشد . 
  2. یک فعل و یک اسم برای تشریح کارکرد به کار برده می شود . فعل برای جواب سؤال (چه می کند ؟) و اسم برای پاسخ به (چه چیزی را ؟ ) به کار می رود . 
  3. از به کار بردن افعال مجهول و یا غیر مستقیم مثل تهیه می شود ، تجهیز می شود و .... خودداری گردد . 
  4. از به کار بردن کلماتی ماند حداقل (حداکثر) کردن ، جلوگیری کردن و بهبود دادن ، جلوگیری می شود . 
  5. ترجیحاً از ترکیبات دو حرفی برای بیان کارکرد استفاده می شود . 

تحلیل کم ارزش

 پس از تکمیل تحلیل کارکرد باید هزینه کارکردها و ارزش اهمیت آنها تعیین شوند هزینه ها بر دو گونه اند : 

  1. هزینه های واقعی یا سخت مانند هزینه تجهیزات و نیروی انسانی 
  2. هزینه های ذهنی یا نرم مانند سختی کار و ریسک شکست 

هنگامی که هزینه های واقعی در دسترس نباشند از هزینه های نرم استفاده می شود . 

ج : فاز نوآوری (تغییر)

این فاز در حقیقت ، فاز بهبود ارزش است که از طریق به کارگیری تکنیک های خلاق و ذهنی ، طراحی کارها در این فاز صورت می گیرد

هدف این فاز ، تغییر یا حذف کارهای کم ارزش و پاسخ به سؤالات زیر است : 

  1. چه عنصری می تواند این کار را انجام دهد . 
  2. چگونه می توانیم کارکردهای فرعی را حذف نماییم در صورتیکه کارکردهای اساسی هنوز اجر ا    می شوند.

د : فاز ارزش یابی

در این فاز دو چیز مورد بررسی قرار دارد : 

  1. تحلیل کیفی ارزش 
  2. تحلیل کمی ارزش

    هـ :فاز اجرا :

ضرورت پرداختن به مهندسی ارزش

به طور کلی می توان گفت موفقیت شرکتها در یک بازار رقابتی بر شناخت آنها از نیاز کارفرمایان یا مصرف کنندگان و تلاش در جهت برآورده کردن این نیاز استوار است . 

عرضۀ محصول یا خدمت باید رضایت کامل کارفرما یا مشتری را جلب کرده و قابلیت رقابت را داشته و از کیفیت مطلوب و قیمت مناسب برخوردار باشد ، همچنین تحویل به موقع و رعایت کامل قوانین از 

شرایط اصلی شرکتها برای موفقیت بیشتر هستند . بنابراین هر شرکت می تواند فرآیند و روشهای مقرون به صرفه (کاهش دهنده هزینه) را به کمک مهندسی ارزش شناسایی کرده و از این طریق خواست کارفرمایان را با صرف حداقل هزینه محقق سازد . 

اصولاً می توان گفت مهندسی ارزش به عنوان یک ابزار مدیریتی می تواند نتایج زیر را حاصل کند: 

  1. پایین آوردن هزینه تولید محصول 
  2. به حداقل رسیدن پیچیدگیهای محصول 
  3. کم کردن زمان 
  4. استفاده از خلاقیتها و اندیشه ها 
  5. تأمین کامل نیازهای کارفرما و افزایش رضایت آنها 
  6. افزایش رضایت و انگیزه همکاران به واسطۀ افزایش سطح عملکرد آنها 
  7. بهینه کردن فرآیندهای کاری 
  8. کاهش مخارج سرمایه گذاری 
  9. ارتقاء یا ثبات کیفیت (نه کاهش هزینه به قیمت کاهش کیفیت) 
  10.  افزایش سهم شرکت دربازارکاروحصول اطمینان برای سودآوری
  11. افزایش توان رقابت بارقبا

اصول مهندسی ارزش:

 اصول مهندسی ارزش شامل وظایف ،تکنیک ها و سوالات کلیدی است که به دنبال کسب اهداف طرح کار مهندسی ارزش استفاده شده وهدف آن دستیابی به طراحی عالی می باشد،بطوریکه می تواند توسط هر فرد یا شرکتی به کار گرفته شود.

این اصول شامل موارد زیر است:

  1. از کار تیمی استفاده کنید
  2. بر موانع غلبه کنید 
  3. روابط انسانی خوبی داشته باشید
  4. شنوندۀ خوبی باشید
  5. از سئوالات کلیدی استفاده کنید
  6. از چک لیست استفاده کنید
  7. همه چیز را ثبت کنید
  8. خوب قضاوت کنید
  9. دارای تفکر بهبود کیفیت باشید

پس می توان گفت موضوعی که برای مطالعه مهندسی ارزش مورد استفاده قرار می گیرد باید دارای دو خصوصیت باشد:

الف:  دارای هزینه بالا باشد تا امکان صرفه جویی به اندازه ای شود که مطالعه روی آن ارزشمند گردد.

ب:  دارای ارزش پایین یا عملکرد ضعیف باشد تا بتواند برای روش های جایگزین توجیه پذیر گردد.تفاوت مهندسی ارزش با سایر روش ها ممکن است افرادی را که دانش کافی در زمینه مهندسی ارزش ندارند ، این روش را مانند سایر روش های کاهش هزینه بدانند که این امر به علت عدم شناخت آنها اتفاق می افتد  . 

رویکرد مهندسی ارزش جهت بروز خلاقیت در پرسنل ایجاد انگیزه می نماید . 

این روش با سایر روش های کاهش هزینه متفاوت است ، چرا که با دو عامل کاهش ارزش یعنی زمان و عادت مبارزه می کند . به عنوان مثال اغلب، فشار زمانی وجود دارد و هیچ کس زمان کافی برای انجام تمام پروژه های مهم خود ندارد و لازم است کارها را تا جایی که امکان دارد سریع تر انجام دهد .در کارهای اضطراری زمانی برای بازگشت به عقب و طراحی با ارزش بهتر کار وجود ندارد . 

در دیدگاه مهندسی ارزش ، کم کردن هزینه ها به تنهایی مدنظر نیست ، بلکه به یک تلاش کلی در جهت افزایش ارزش محصول یا خدمت با توجه دقیق به کارکردهای آن می باشد . از نقطه نظر 

مهندسی ارزش ، کاهش هزینه ای که مترادف با قربانی کردن کارکردهای مورد نیاز و در نهایت کیفیت باشد ، کاهش هزینه خوانده نمی شود . 

موانع فکری به کارگیری مهندسی ارزش در ایران:

مهندسی ارزش از جمله کاراترین تکنیک های مهندسی کیفیت می باشد که همزمان به تمامی اهداف کاهش هزینه ، افزایش کیفیت و رضایت کارفرما یا مشتری دست می یابد .

اما برای نیل به این هدف ، مشکلات زیادی وجود دارد و می بایست با مشکلات پیش رو آشنایی داشته و آماده مقابله با آنها باشد . 

برخی از تفکراتی که مانع به کارگیری و پیاده سازی مهندسی ارزش می شوند به شرح زیر است : 

  1. مهندسی ارزش برای شرکتهای کوچک کارآمد نمی باشد در صورتیکه شرکتهای کوچک، موفقیت بهتر برای انجام این کار دارند .
  2. مهندسی ارزش را برای محصولات دارای اندازه ، کیفیت ، کاربرد ، هدف و قیمت های متفاوت نمی توان به کار برد .
  3. مهندسی ارزش در شرکتی که درصد بالایی از محصولات آن خریداری می گردد عملی نیست . 
  4. مهندسی ارزش ، کاربردی در تولید با تکنیک بالا که برای اولین بار تولید می شوند ، ندارد. 

این دیدگاه ها در مورد مهندسی ارزش اشتباه است زیرا مفهوم مهندسی ارزش همانند هر تکنیک خوب حل مشکل ، مارا به تصمیم گیری های مدیریتی راهنمایی می نماید . 

بنابراین مهندسی ارزش بطور موفقیت آمیزی در فرآیندها ، روش ها ، کانالهای نرم افزاری و .... به کار می رود و برای موفقیت در اجرای مهندسی ارزش باید موانع را از میان برداشت . 

مدیران و مهندسین از تکنیک های مفید بی شماری در حل مشکلات مربوط به شرکتهای خود بهره   می جویند که برخی از آنها عبارتند از : مهندسی ارزش ، مهندسی مجدد (BPR) ، تولید درست و به موقع (QFD) و ..... که تمامی اینها برای ارتقاء سطح عملکرد شرکت می باشد . 

هر یک از تکنیک های فوق می تواند منجر به افزایش سطح عملکرد سازمانی و در نتیجه موفقیت در بازار رقابتی گردند اما نکته مهم این است که کدام یک از تکنیک ها بر دیگری مقدم بوده ، کاربرد هر یک کدام است ، در چه مکانی و زمانی باید از آنها استفاده کرد و ارتباط میان آنها کدام است . 

بنابراین باید معیار انتخاب VE که همان بالا بودن بهای تمام شده نسبت به عملکرد محصول می باشد را مدنظر قرار داد . متأسفانه مدیران کنونی یا هیچ شناختی از تکنیک های نامبرده ندارند و یا اگر دارندبسیار کلی می باشند بطوریکه از ارتباط میان آنها آشنایی نداشته و تقدم هر یک را بر دیگری نمی دانند و نیز با کاربرد صحیح و شایسته آنها آشنا نبوده و نمی دانند که هر یک از آنها در چه زمانی و به چه منظور بکار می روند . 

از طرفی ، بر اساس تحقیقات انجام شده توسط محققین ، ایرانیان در کارهای گروهی ضعیف هستند لذا یکی از اصول بنیادی VE که استفاده ار کار تیمی می باشد ، نقص می گردد .

 اگر افراد تیم نتوانند همدیگر را بخوبی درک کنند آنگاه استفاده از تکنیک های خلاق ، به خوبی جواب نخواهد داد زیرا هر فردی مسأله را از دید خود مدنظر قرار می دهد و مصلحت کل را در نظر نمی گیرد . 

امروزه طرز تفکر و دیدگاه مدیران شرکتها به کیفیت نگاه دیگری است ، ارائه کار با کیفیت مطلوب ، مستلزم داشتن تعریف روشن و شفاف از اهداف ، داشتن برنامه کاری و دستورالعمل مشخص برای هر بخش از کار و هر مرحله از فرآیند ، داشتن سیستم ردگیری و نمایش کارا ، اندازه گیری ، مستند سازی ، ثبت وقایع در زمان ها و مکان ها و چگونگی انجام کار می باشد . همه اینها به معنی مهندسی ارزش خوب است ، زیرا : 

  1. کیفیت ارزش است . 
  2. ارزش به معنای عملکرد ، کیفیت و اعتبار است .بنابراین وقتی شما برای ارزش مهندسی می کنید در واقع کار مهندسی شما در راستای کیفیت مورد لزوم برای محصول است.
  3. ارتباط تنگاتنگ بین ارزش و کیفیت وجود دارد .
  4. مفهوم عملکرد قلب مهندسی ارزش است . 
  5. نحوۀ مشارکت دادن کارفرمایامشتری در فرآیند توسعه موجب تضمین و ارتقاء کیفیت       می شود . 
  6. مشخصه های کیفی ایجاب می کند که مواد ، ماشین آلات و تجهیزات تولید ، فرآیند ،محصولات ، مهارت نیروی کار و دقت ابعادی مورد توجه قرارگیرد . اما در ضمن فرآیند مهندسی ارزش راه حل هایی دنبال می شود که از طریق آنها دسترسی به مجموعه مشخصه های فوق با حداقل هزینه امکان پذیر بوده و در عین حال ،کارآیی مؤثر بوده، راه حل ها نیز تضمین شده باشد . بنابراین در فرآیند مهندسی ارزش نیاز به هر کاری با این هدف دنبال می شود که (کاملاً درست نه کمتر و نه بیشتر) 
  7. کیفیت می بایست نه بر نیازهای فعلی بلکه حتی بر نیازهای آتی کارفرما یا مشتری نیز سایه افکند.
  8. گروه های کاری مهندس ارزش ، متأثر از دایره های کیفی در مدیریت می باشند . دوایر کیفی به عنوان ابزارهای توانمندی برای توسعه کیفی و بهره وری شرکتها مطرح می باشند . در فرآیند مهندسی ارزش با استفاده از فاز خلاقیت و هم اندیشی نسبت به تعمیق ایده های متعددی که تولید می شود ، اقدام لازم به عمل می آید .
  9. زمانی که یک طرح پیش برنده در حال بررسی و اجرا می باشد توجه به کیفیت عالی واقعیتی است که باید به آن توجه نمود .  لذا می توان با اجرای سیستم هایی بی نظیر ISO9000 ، سطوح مختلف کیفی را تعیین و شیوه های اجرایی کارها و رویکردهای  مختلف را مورد توجه قرار داد و در این راستا توجه به امر آموزش و فرهنگ عمومی برای حمایت و پشتیبانی از سیستم امری حیاتی است . 
  10.  با به کارگیری استانداردهای مختلف تولید ، محصولات مختلف تا حد زیادی از عملکردهای کیفی مشابه برخورداری می باشند و با توجه به کیفیت موجب می شود که نیازهای کارفرما یا مشتری در سطح بسیار بالایی تأمین گردد . 

برنامه کاری مهندسی ارزش این قابلیت را دارد که بتوان بطور سازمان یافته نیازهای کارفرما یا مشتری را ارزیابی و شناسایی کرد و در عین حال مشخص شود که چه کاری ، در چه زمان و در چه موقعیت مکانی باید انجام شود تا این نیازها به نحو مطلوب برآورده گردد . 

این امر مستلزم یک رویکرد گروهی برای حل مسئله تعریف مسئله ، تحلیل ، جستجو برای راه حل های خلاق ، ارزیابی ایده ها ، مستند سازی ، پیگیری ، ارزیابی ، گزارش دهی ، ممیزی و غیره است.

بنابراین می توان نتیجه گیری کرد مهندسی ارزش مجموعه ای از تکنیکها و روشهاست که با نگرش سیستمی ،کارکردهای اصلی و فرعی یک محصول یا یک خدمت را شناسایی کرده و ارزش هر کار را نزد کارفرما یا مشتری مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد و به عنوان یک ابزار مدیریتی در تعیین بهترین روش ایجاد این کارکرد،به تصمیم گیران کمک می کند.